English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4034 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input admittance U مقدار هدایت طاهری اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
input admittance of the tube U مقدار هدایت اولیه لامپ
input conductance U مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
initial value U مقدار اولیه
magnetic permeance U مقدار هدایت مغناطیسی
susceptance U مقدار هدایت کور
transverse conductance U مقدار هدایت عرضی
conductance U مقدار هدایت واقعی
initialize U مقدار اولیه دادن
wake up U تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
uninitialized U ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
set up U مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
inductive susceptance U مقدار هدایت کور القائی سوسپتانس القائی
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
steerage U هدایت
navigator U هدایت گر
leads U هدایت
lead U هدایت
total conductivity U هدایت کل
transduction U هدایت
conduction U هدایت
navigators U هدایت گر
conductance U هدایت
leading U هدایت
guidance U هدایت
direction U هدایت
guided U هدایت کردن
conducted U هدایت کردن
guide U هدایت کردن
hydraulic conductivity U هدایت ابی
image line U هدایت تصویر
rede U هدایت کردن
stream line U خط هدایت جریان
guides U هدایت کردن
conduct U هدایت کردن
direction U هدایت رهبری
undirected U هدایت نشده
joystick U سکان هدایت
conducting U هدایت کردن
conducts U هدایت کردن
operating stand U اطاق هدایت
leading marks U نشانههای هدایت
steering U هدایت کردن
conduction U هدایت تنظیم
conduction U هدایت گرم
directs U هدایت کردن
directing U هدایت کردن
directed U هدایت کردن
superconductivity U فوق هدایت
direct U هدایت کردن
admittance U هدایت فاهری
conveys U هدایت کردن
conveying U هدایت کردن
conveyed U هدایت کردن
ionic conduction U هدایت یونی
steerable U هدایت کردنی
bus bar line U سیم هدایت
joysticks U سکان هدایت
leading line U خط هدایت هواپیما
convey U هدایت کردن
heat conductivity U هدایت حرارتی
afferent conduction U هدایت اورانی
conductive U قابل هدایت
navigating U هدایت کردن
navigates U هدایت کردن
navigated U هدایت کردن
navigate U هدایت کردن
conductivity U قابلیت هدایت
conductivity U ضریب هدایت
conning tower U برج هدایت
convect U هدایت کردن
cons U هدایت کردن
director U هدایت کننده
conning U هدایت کردن
conned U هدایت کردن
con U هدایت کردن
conduction velocity U سرعت هدایت
conductible U قابل هدایت
afferent transmission U هدایت اورانی
enlightened U هدایت شده
avigation U فن هدایت هواپیما
management U هدایت یا سازماندهی
template U ریل هدایت
templates U ریل هدایت
canalization U هدایت در مسیر
commutate U هدایت وتغییر
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conductance U میزان هدایت
conductibility U قابلیت هدایت
directors U هدایت کننده
dirigible U قابل هدایت
managements U هدایت یا سازماندهی
fire direction U هدایت اتش
heat conduction U هدایت حرارتی
electric conduction U هدایت الکتریسیته
electron conduction U هدایت الکترون
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
guide way U مسیر هدایت
primary U اولیه
preliminary U اولیه
elementary U اولیه
initialed U اولیه
first generation U اولیه
initial U اولیه
primeval U اولیه
rudimentary U اولیه
preliminaries U اولیه
initials U اولیه
earliest U اولیه
primal U اولیه
early U اولیه
primitive U اولیه
initialing U اولیه
initialled U اولیه
fundamental U اولیه
initialling U اولیه
dispersion U اولیه
raw U اولیه
basics U اولیه
basic U اولیه
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
fire direction U هدایت کردن اتش
ideal conductivity U قابلیت هدایت ایده ال
barrel U وفیفه هدایت در یک ترمینال
dredging ladder U هدایت کننده سطل
barrels U وفیفه هدایت در یک ترمینال
photoconductivity U قابلیت هدایت نور
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
conducts U هدایت کردن بردن
laser guidance U سیستم هدایت لیزری
specific electrical conductivity U هدایت الکتریکی مخصوص
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
direction U مسیر هدایت کردن
leads U سیر هدایت الکتریکی
vectored thrust U تراست هدایت شونده
guideway U شیار هدایت کننده
vectored U تراست هدایت شونده
guded missile U موشک هدایت شوند
conducting staff U ستاد هدایت کننده
guided missiles U موشک هدایت شونده
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
high conductivity U قابلیت هدایت زیاد
lead U سیر هدایت الکتریکی
fire direction net U شبکه هدایت اتش
fire direction center U مرکز هدایت اتش
fire control U کنترل یا هدایت اتش
guided missile U موشک هدایت شونده
channelising island U سکوی هدایت کننده
steered wheel U چرخ هدایت شده
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
current carring U انتقال یا هدایت جریان
director U هدایت کننده اتش
director U برج هدایت تیر
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
traffics U تجارت هدایت شده
trafficking U تجارت هدایت شده
trafficked U تجارت هدایت شده
traffic U تجارت هدایت شده
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1due amount
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1it was suggested that an initial application of one or two iterations of the Gauss-Seidel method from a flat voltage estimate would be sufficient to start things off properly.
1تاندانسیو
1پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
1discrete valued parameters,
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com